رحلت جانسوز عصاره خلقت حضرت ختمی مرتبت و شهادت مظلومانه سبط اکبر ایشان امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت باد.

“یا رحمةللعالمین”
ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
همه با هم به سما دست دعا باز کنید
خون فشانید ز چشم و به خدا راز کنید
مهر غم، نقش به بال و پرتان میگردد
مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد
پیک غم از حرم خواجه اسری آید
خبر از فاجعه محشر کبری آید
کاروان اجل از جانب صحرا آید
نگذارید در خانه زهرا(س) آید
قاصد مرگ کجا، کعبه مقصود کجا
ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
اجل استاده هراسان به در بیت رسول(ص)
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول
لرزد از زمزمه او دل زهرای بتول (س)
فاطمه سوی پدر آمده محزون و ملول
کی پدر پیک غریبی است تو را میخواند؟
کیست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند؟
گفت در پاسخ زهرا(س) پدر ای پاک سرشت
دست تقدیر برای تو غم تازه نوشت
پدرت میرود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوه بلا را به سر دوش تو هِشت
فلک امروز پر از ناله جبرائیل است
این غریبی که بود پشت در عزرائیل است
این نه آن است که از کس بطلبد اذن دخول
این اجل باشد و بر بردن جانهاست عجول
اذن ناکرده طلب جز به در بیت رسول(ص)
پاسداری کند از حرمت زهرای بتول(س)
ای فدای تو و خون دل و اشک بصرت
باز کن در که شود خاک یتیمی به سرت
فاطمه (س) برد به بابا سر تسلیم فرود
در کاشانه به سوی ملک الموت گشود
چون به دارالشرف وحی، اجل یافت ورود
به ادب روی به پیغمبر اسلام(ص) نمود
کی تنت جان جهان گر دهی اذنم ز کرم
آمدم روح تو در جنت اعلا ببرم
گفت ای دوست کمی صبر و تحمل باید
که مرا پیک خدا حضرت جبریل آید
رنگ اندوه ز آیینه دل بزداید
عقده از سینه پر غصه من بگشاید
جبرئیل آمد و گفت ای به فدایت گردم
باغ جنت را از بهر تو زینت کردم
گفت ای پیک خدا حامل فیض و رحمت
سخنی گو که ز قلبم بربائی محنت
غم من نیست غم حور و قصور و جنت
چه کند روز جزا خالق من با امت
گفت جبریل که فرموده چنین معبودت
آنقدر بر تو ببخشم که کنم خوشنودت
ای بدوشت غم امت همه دم در همه حال
برده بر شانه خود کوه غم و درد و ملال
امت اجر تو عطا کرد به قرآن و به آل
حُرمَتِ هر دو کنار حَرَمَت شد پامال
کرده غصب فدک و حق علی (ع) را بردند
پهلوی فاطمهات (س) را ز لگد آزردند
بر لب خلق هنوز از غم تو زمزمه بود
شعله ها در جگر و اشک به چشم همه بود
شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود
اولین اجر رسالت زدن فاطمه(س) بود
گشت از حقکشی امت بیدادگرت
کشتن محسن مظلوم تو اجر دگرت
با سر انگشت خزان سخت ورق برگردید
غنچه و لاله خونین تو پرپر گردید
سومین اجر تو زخم سرحیدر گردید
به حسن(ع) از همه کس ظلم فزونتر گردید
بعد از آن زهر که بر نور دو عینت دادند
اجرها بود که امت به حسینت دادند
گرگ ها بر بدن یوسف تو چنگ زدند
بر رخ چرخ ز خون دل او رنگ زدند
دست بگشوده به پیشانی او سنگ زدند
تهمت کفر به آل تو به نیرنگ زدند
زین مصیبت همه دم سینه میثم سوزد
بلکه تا حشر دل آدم و عالم سوزد
منبع:تسنیم
این کتاب نوشته شیخراضی آلیاسین است که مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای آن را ترجمه کردهاند. این ترجمه را دفتر نشر فرهنگ اسلامی روانه بازار کتاب کرده است. در معرفی کتاب باید گفت که تحلیل خود مقام معظم رهبری از اهمیت محتوای ارزشمند این کتاب گویای اهمیت کار شیخراضی آل یاسین است. «صلح حسن علیهالسلام با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که امامان اهلبیت پس از رسول اکرم(ص) از ناحیه این امت بدان دچار شدند. امام حسن علیهالسلام با این صلح، آنچنان محنت طاقتفرسایی کشید که هیچکس- جز به کمک خدا- قادر به تحمل آن نیست؛ لیکن او این آزمایش عظیم را با پایداری و متانت تحمل کرد و سربلند و پیروزمند و دستیافته به هدف خود- یعنی مراعات حکم خدا و قرآن و پیامبر و صلاح مسلمانان- از آن بیرون جست… و این همان هدفی بود که او برای هر گفتار و عمل بدان نظر داشت و عشق میورزید. آنان که او را به راحتطلبی و عافیتاندیشی متهم کردهاند و هم آندسته از شیعیانش که تحتتاثیر شور و احساس، آرزو بردهاند که کاش وی نیز در جهاد با معاویه پایداری میکرد و از راه شهادت، زندگی مییافت و به پیروی از همان راهی که برادرش در روز عاشورا رفت و رسید، میرفت و میرسید… این هر دو گروه را در میزان سنجش فکر و خود، وزن و مقداری نیست. شگفت آنکه مردم، هنوز درباره این صلح دچار اشتباه و کجبینیاند و کسی نیست که با بررسی کامل و با استناد به دلایل و شواهد عقلی و نقلی، سیمای این صلح را روشن سازد. من بارها درصدد این بودهام ولی مشیت حکیمانه خدای عزوجل بر این قرار گرفت که برای این مهم، کسی را که از همه سزاوارتر و شایستهتراست،برانگیزد… کتاب با گفتاری نسبتا مفصل از علامه عبدالحسن شرفالدین، رهبر شیعیان لبنان در نیمه دوم قرن گذشته هجری قمری و پیشگفتار کوتاه نویسنده درباره تحقیق و کتابش آغاز میشود و پس از پرداختی کوتاه به زندگینامه و سیره و سیمای حضرت امام حسن علیهالسلام به سراغ محور اصلی بحث یعنی زندگی سیاسی پرفراز و نشیب ایشان میرود. در بخشهای دوم و سوم که پیکره اصلی تحقیق را شکل میدهند، سخن از موقعیت سیاسی ویژه آن روزگار و چرایی و چگونگی صلح و پیامدهای آن است؛ نویسنده با نگاهی ژرف به تحلیل دادههای تاریخی و مدارک و اسناد معتبر پرداخته و تصویر روشن و منسجمی از موضوع ارائه کرده است. در بخش پایانی نیز مقایسهای کوتاه و فشرده میان شرایط زمانه امام حسن با روزگار امام حسین علیهماالسلام صورت گرفته است. بیشک کتاب حاضر از بهترین آثاری است که تاکنون به این موضوع مهم پرداخته و شاید هنوز هم در نوع خود بیمانند باشد.

